عشق ، عشق ، عشق


محفل دل شكسته ها

یــک دنيا دلتنــــــــــــــــــــگی !!!

نمي دانم كه اين عشق چگونه بر كوير خشك قلبم باريد كه دل بي خبرم عاشق شد

 

و به عشقش مي بالد . . .

 

نمي دانم مي داند كه با ديدنش مي رود از تن و جانم خستگي . . .

 

نمي دانم تا كي عاشق مي ماند . . .

 

نمي دانم مي داند بدون او بي قرارم ، هيچم ، پيچم . . .

 

نمي دانم مي داند در انتظار فرداي با او بودنم . . .

 

نمی دانم چگونه سر کنم لحظات بی او بودن را . . .

 

نمي دانم مي داند كه هيچگاه عشق واقعي نمي ميرد . . . 

 

 

نمي دانم مي داند دوست ندارم در روياي كسي ديگر باشم . . . .

 




نظرات شما عزیزان:

hiva
ساعت16:13---23 مهر 1391
اره دوستش دارم.نه شاغل نیسم.تازه درسم تموم شده.هر از گاهی میومد شیراز میرفتیم بیرون.هر 3 یا 4 ماه یه بار دیدمش.توی این مدت 3 بار بیشتر ندیدمش.اون 2 یا 3 روز بیشتر مرخصی نداشت زد با پرواز برمیگشت.دیگه همش تلفنی،چت.همین

hiva
ساعت14:58---23 مهر 1391
میثم هم سن خودم بود.کارگر یه شرکت بود ویزیتور بود.مدرکش دیپلم بود.مال لستان بوشهر بود.جزیره خارگ ساکن بودن و اونجا کار میکرد.من توی دوران دانشجویی یه هم خونه داشتم که یه پسره اقوام داشتن که این یه روز ما رو دید و از ما خوشش اومد متاسفانه هم خونه ام هم عاشقش بود آخه میثم خیلی خوش اندامو خوش یافه بود.مدام ز میزد به دوستم که باهام حرف بزنه یا شمارم رو بهش بده ولی اون از سر حسادت اینکارو نمیکرد تا اینکه اسفند پارسال بعد از کلی اصرار کردن گوشی رو بهم داد همون جا بو که شمارش رو بهم داد.میثم 24 ساعت باهام حرف میزد مدام ز میزد دوستام خیلی باهام بد شد مدام عذابم میداد ولی من مدام سکوت میکردم و گریه میکردم.روزای اول خیلی اذیتش میکردم که ازش جدا شم ولی اون ولم نمیکرد یه مدت که گذشت دید که دوستش دارم شروع کرد به اذیت کردن من.منم مدام گریه میکردم.همه تحقیرم میکردن میگفتن ارزشش نداره تو خانوم دکتری اون یه کارگره ساده اس.هیچ کس باورش نمیشد من با اون همه غرورم و ادعای کلاسم چطور با یه پسره ساده دوست شدم.مشکلاتمون هم از زمانی شروع شد که به تیپ من گیر میداد میگفت مانتو کوتاه نپوش موهات بیرون نریز ارایش نکن.خیلی با تیپ من مشکل داشت.خیلی بهم بد دهنی و کم محلی میکرد ولی من بازم دوستش داشتم.نمیدونم چرا؟

HIVA
ساعت12:17---23 مهر 1391
من هیوا.24 سالمه از شیراز.فارغ التحصیل کارشناسی ارشد جنین شناسی.

hiva
ساعت10:10---23 مهر 1391
سلام مهدی جون.خوبی؟دیروز باهاش تموم کردم تا اینکه زنگ زد.بازم دعوامون شد منم دیشب دیگه تمومش کردم.جدا شدیم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,ساعت 9:36 توسط محمد تیام| |


Power By: LoxBlog.Com